خشایار شاه
تاریخ فراموش شده

 خشایارشا

 
این کنده کاری در تخت جمشید، خشایارشا را نشان می‌دهد.
 
 
 
 
 
دوران ۴۸۵ - ۴۶۵ پیش از میلاد (۲۰ سال)
تاجگذاری ۴۸۵ پیش از میلاد
زادروز ۵۱۹ پیش از میلاد
زادگاه ایران
مرگ ۴۶۵ پیش از میلاد
محل درگذشت احتمالا ایران
آرامگاه کوه رحمت، نقش رستم
پیش از اردشیر یکم
پس از داریوش یکم
دودمان هخامنشیان
پدر داریوش یکم
مادر آتوسا
فرزندان اردشیر یکم
 
 
خَشایارشا پسر داریوش بزرگ و آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. خشایارشا چهارمین پادشاه هخامنشی بود. معنای این نام می‌تواند « کسی که در میان شاهان پهلوان است» باشد. [۱] خشایارشا در سن سی و چهار سالگی به پادشاهی رسید.
 
فرونشاندن شورش مصر و بابل
 
بعد از جلوس اولین کارش آن شد که شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و در این کار نیز شدت عمل بی‌سابقه‌ای نشان داد. چنانکه هرودوت می‌گوید مصر ناچار شد، یوغ سنگین‌تری را برگردن گیرد و خشایارشا برادر کوچک خویش هخامنش را در آنجا ساتراپ کرد و فرصت پیدا کرد تا به حل مسئلهٔ بابل بپردازد.
 
بابل نیز درین ایام چند دفعه کسانی سر به طغیان برداشته بودند و یکبار حتی زوپیر ساتراپ پیر و فاتح معروف بابل را نیز کشته بودند. خشایارشا، در بابل نیز در دفع شورش خشونت و قساوت سخت نشان داد، حتی می‌گویند بعد از تسخیر مجدد بابل هم معبد مردوک مورد اهانت و بیحرمتی گردید و هم شهر به غارت رفت. خشایارشا از شورش بابل بقدری آزرده شده‌بود که از آن پس عنوان شاه بابل را از القاب خود حذف کرد و خود را فقط شاه پارسی‌ها و مادی‌ها خواند.[۲]
حمله به یونان 
 
 قلمرو ایران در سال ۴۹۰ پیش از میلاد. 
 
 
 
 
داریوش یکم در آخرین سالهای عمر میخواست که برای جبران شکست خوردن سپاه ایران، در اولین دورهٔ جنگ‌های ایران و یونان و نبرد ماراتون به یونان قشون بکشد اما عمرش وفا نکرد و و زندگی را بدرود گفت. بعد از او خشایارشا در صدد بر آمد که اقدام پدر را به نتیجه برساند. شاید به غیر از این آنچه وی را به این اندیشه انداخت، اصرار مردونیوس (داماد داریوش بزرگ و پسر گبریاس) و مخصوصاً تبعیدیان آتنی مقیم دربار بود. در خود آتن هم البته انتظار این انتقام‌جویی می رفت و تمیستوکلس سردار آتن بعد از ماجرای ماراتون، قسمت عمده‌ای از ثروت آتن را در راه تقویت نیروی دریایی صرف کرد.
 
بالاخره خشایارشا تصمیم به جنگ با یونان گرفت و بدون شک نیروی بی‌سابقه‌ای را تجهیز کرد اما البته این نیرو آنقدر هم که هرودوت ادعا می‌کند، نمی‌توانست به یک ارتش میلیونی بالغ بوده باشد، چرا که چنین تعدادی سپاه و وسایل اگر هم تجهیزش برای خشایارشا ممکن می‌شد، تهیهٔ وسایل و آذوقهٔ آن در سرزمینهای تراکیه و مقدونیه میسر نبود. معهذا اینکه هرودوت می‌گوید چهل و هشت گونه اقوام مختلف درین سپاه وجود داشته‌اند، ممکن است، درست باشد. بنا به گفتهٔ هرودوت خشایارشا در بهار سال ۴۸۰ پیش از میلاد از لیدی به راه افتاد تا خود را به یونان برساند.
تنگهٔ داردانل
 
 
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی داردانل (هلس پونت)، توسط مهندسان مصری و فنیقی (لبنانی) ساخته شد که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. یونانی‌ها که در مقابل این سیل سپاه، ستیزه جویی را بیهوده یافتند در مقدونیه و تسالی (واقع در مرکز یونان) هیچ مقاومتی نشان ندادند و حتی در خود آتن هم در باب جنگ تردید و تزلزل در بین بود[۳] ولیکن شخصی از آتن به نام تمیستوکل قدم پیش نهاده مردم را به جنگ و تهیهٔ لوازم آن تحریک کرد، بالاخره طرفداران جنگ تفوق یافتند و شهرهای دیگر یونانی هم که اسپارت و سی شهر دیگر از آنجمله بود، بر ضد ایران در یک اتحادیهٔ یونانی وارد شدند.[۴]
جنگ ترموپیل
 
 زمان و مکان جنگ بین سپاه خشایارشاو یونانیان. 
 
 
 
 
اولین جنگ از دومین دورهٔ جنگهای ایران و یونان جنگ ترموپیل بود. چون یونانیان می‌دانستند که در دشت وسیع از عهدهٔ سواره نظام ایران برنخواهند آمد، قشون یونانی در تنگهٔ ترموپیل باریکه‌ای بین کوه و دریا در انتظار دشمن نشستند. در جنگ ترموپیل فرماندهی قشون زمینی یونان با لئونیداس پادشاه اسپارت بود و فرماندهی نیروی دریایی را اوری بیاد برعهده داشت.
 
در ابتدا جنگ در دریا درگرفت که بخاطر بادهای تندی که وزید نقشه‌های جنگی ایران به ثمر نرسید و جنگ دریایی بدون اینکه نتیجهٔ قطعی حاصل شده باشد، خاتمه پیدا کرد. در این هنگام قشون ایران که از راه خشکی پیش می آمد به تنگهٔ ترموپیل رسید و به سپاه لئونیداس برخوردند. عبور از تنگه برای سپاه عظیم خشایارشا ممکن نشد اما فرماندهٔ سپاه ایران از یک کوره‌راه، خود را به پشت سر سپاه یونانی رساند و سپاه یونانی پراکنده شد و فقط لئونیداس سردار اسپارتی و یک دستهٔ سیصد نفری از اسپارت که او شخصاً انتخاب کرده بود،[۵] در آنجا مقاومت تهور‌آمیزی از خود نشان دادند و خود را به کشتن دادند، تا عقب نشینی قوم را تأمین کنند.
تسخیر آتن 
 
بعد از تسخیر ترموپیل آتن در معرض تهدید قطعی واقع شد و آتنی‌ها ناچار شدند با زنان و اطفال خویش، به جانب جزیرهٔ سالامیس در جنوب آتن حرکت کنند.
 
قشون ایران بطرف آتن حرکت کرده آن را تصرف کردند و به تلافی ماجرای آتش زدن سارد توسط یونانی‌ها در سال ۴۹۸ پیش از میلاد، ارگ آتن را به آتش کشیدند.[۶]
جنگ سالامیس 
 
پس از تسخیر آتن اگر ایرانیان خودشان دست به جنگ نمی‌زدند، قضیه خاتمه یافته بود و یونانی‌ها جز تسلیم چاره‌ای نداشتند. جنگ دیگری در حقیقت هیچ ضرورت نداشت، چرا که بحریهٔ ایران در آن هنگام بر دریاها مسلط بود. معهذا در دریا حیلهٔ تمیستوکلس بحریهٔ ایران را در تنگنای گذرگاه سالامیس به یک اقدام جنگی دور از احتیاط واداشت و تنگی جا و محدودیت میدان عمل به این جهازات عظیم خسارات و تلفات بسیار وارد آورد.[۷]
 
پس از اشغال آتن، یونانیان اقدام به مشورت نمودند. یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکلس معتقد بود که در جزیره سالامیس به دفاع بپردازند و نامه‌ای به شاه ایران نوشت و خود را از طرفداران ایران نشان داده گفت که چون سپاهیان یونان قصد فرار دارند. وقت آن است که سپاه پارس آنان را یکسره نابود کند. خشایارشا پیغام را راست انگاشته، ناوگان مصری تحت فرماندهی ایران، جزیره پنسیلوانیا را تسخیر کرد. یونانیان در جزیره سالامیس گیر افتادند و بنابراین گفتند یا باید در همین جا مقاومت کنیم یا نابود شویم و این همان چیزی بود که تمیستوکلس میخواست.
 
هرودوت دربارهٔ کسانی که در فرماندهی نیروی دریایی ایران را بعهده داشتند، چنین نوشته است، از میان فرماندهان یک فرمانده برجسته و ممتاز بنام بانو آرتمیس هست که از ذکر نامش نتوان خودداری کرد. به نظر من بسیار بعید و حیرت‌انگیز می‌نماید که این بانو ضد یونان برخاست. بعد از وفات شوهرش زمام حکومت کاریا به دست او افتاد و خود با اینکه پسر رشیدی داشت و لزومی به شرکت او در جنگ نبود، شخصاً در نیروی دریایی خشایارشا شرکت و فداکاری کرد. هیچ کدام از فرماندهان تابع ایران به اندازهٔ او به خشایار رأی صائب نداده و راهنمایی گرانبها نکرد.[۸] پیش از جنگ سالامیس تمام فرماندهان ایران، نظرشان تأیید درگیری با بحریهٔ یونان بود مگر نظر یک نفر و آن رأی مخالف را آرتمیس داد.[۹]
 
نیروی دریایی ایران در جنگ سالامیس برخلاف کشتی‌های یونانی که آرایش صف را اختیار کرده‌بودند به دلیل تنگی جا بطور ستونی اقدام به حمله کرد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن قرار گرفت. جنگ تا شب ادامه داشت و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شد و بنابراین سپاه ایران اقدام به عقب نشینی کرد. یونانیان که ابتدا متوجه پیروزی خود نشده بودند، در صبح روز بعد با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی خبری نیست.
 
در همین زمان خشایارشا اخبار بدی از ایران دریافت کرد و بنابراین اقدام به مشاوره با سرداران خود نمود. نظر مردونیه این بود که خود وی با سیصد هزار سپاهی برای تسخیر کامل یونان در این سرزمین باقی بمانند و خود خشایارشا به ایران بازگردد. شاه بعد از مشورت با آرتمیس این نظر را پذیرفت و با اکثریت سپاه خویش به ایران بازگشت.
 
 
 
نبرد پلاته 
 
 شهر باستانی پلاته در یونان. 
 
 
 
 
 
مردونیوس به یونانیان پیشنهاد داد که تبعیت ایران را بپذیرند و گفت که در این صورت در امور داخلی خویش آزادند. اما آنان این پیشنهاد را رد کرده جنگ دوباره در گرفت. مردونیه آتن را باز هم به تسخیر درآورد و باز صدمه وخرابی بسیار به آن وارد آمد.[۱۰] در محل پلاته در سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در نزدیکی پلاته، صدهزار یونانی در مقابل وی صف‌آرایی کردند و زد و خورد خونینی بین مردونیوس و ژنرالپوزانیاس (پائوزانیاس) روی داد. در ابتدا تصور می‌شد که ایرانیان پیروز هستند چرا که نهایت دلاوری را نشان دادند اما این گونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ، در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بی سردار ایرانی نبرد بی‌حاصلی را آغاز کرد که تنها سه هزار ایرانی از آن جان سالم بدر بردند.
 
آخرین جنگ از دومین دورهٔ جنگهای ایران و یونان نبرد می کیل بود. قسمتی از بحریهٔ ایران هم که در حدود دماغهٔ می کیل (در جنوب غربی آسیای صغیر) موضع داشت در همین اوقات بوسیلهٔ یونانی‌ها نابود شد و از آن پس تفوق در دریای اژه که داریوش رسیدن بدان را برای حفظ درهٔ نیل (مصر) لازم می شمرد، به دست یونانیان افتاد.[۱۱]
 
 
رویدادهای پس از جنگ 
 
کتیبه سه زبانه خشایارشا در ترکیه
 
 
 
 
ژنرال پوزانیاس (پائوزانیاس) برادرزادهٔ لئونیداس که به علت صغیر بودن پسر لئونیداس و بعنوان سرپرست او بطور موقت، پادشاه اسپارت محسوب می‌شد، اقدام به مذاکرهٔ پنهانی با دربار خشایارشا کرد. هدف از این مذاکره تأمین چیرگی و استیلاء مجدد ایران بر اوضاع سیاسی یونان بود. افشاء این مذاکره، موجب رسوائی و مرگ پوزانیاس، در سال ۴۷۰ پیش از میلاد شد.[۱۲]
 
تمیستوکلس قهرمان و فاتح آتنی جنگ سالامیس، بعد از اخراج از آتن به دربار ایران در شوش پناه برد و شاید اولین غربی نام آوریست که در دربار ایران می‌توانست با زبان ایرانی صحبت کند.[۱۳]
 
پس از عقب نشینی ایرانیان، یونانیان با تصرف بسفور و داردانل آنچه را در افسانه‌های حماسی خویش در جنگ تروآ برای آن کوشیده بودند، در تصرف خویش یافتند. چندین سال بعد نیز به مستملکات ایران یورش برده و برخی از جزایر غرب آسیای صغیر، نظیر قبرس را به تصرف درآوردند.[۱۴]
علل عدم توفیق ایران 
 
کتیبه سه زبانی خشایارشاه بر جرز غربی ایوان جنوبی کاخ تچر
 
 
 
 
بنابر نوشته مورخان علل شکست ایران در تسخیر یونان به این شرح است:
 
۱. اجتناب‌پذیر بودن این جنگ‌ها ایران، در واقع ایران نیازی به این لشکرکشی‌ها نداشت و بجای توسل به زور و جبر با توسل به عقل و سیاست صحیح، خشایارشا بهتر می‌توانست به هدف خود برسد.[۱۵][۱۶]
 
۲. شمار بیش از اندازه سپاهیان ایران هر چند روایات و ارقام یونانی‌ها، درین باب بطور بارزی، فوق‌العاده گزاف بنظر می‌رسد.
 
۳. نامناسب بودن جنگ‌افزار ایرانیان در برابر یونانیان سنگین اسلحه، به غیر از هنگ جاویدان باقی سپاه ایران از سلاح‌های سبک نظیر تبر استفاده می‌کردند و ناورزیده بودن بسیاری از سپاهیان ایران که از ممالک مختلف جمع‌آوری شده‌بودند.
 
۴. ناهمواری جلگه‌های یونانی. سواره نظام ایران به جنگ در جلگه‌های وسیع عادت داشتند و در مملکت کوهستانی یونان و معبرهای تنگ آن نمی‌توانست به پیاده نظام کمک معنوی بکند.
 
۵. مهم‌ترین علت شکست ایران در این نبرد روحیهٔ عالی یونانیان بود. چرا که آنان مردمانی استقلال طلب بودند و حاضر نبودند که تبعیت ایران را بپذیرند. در قشون ایران آن حرارت و از خود گذشتگی‌ای که یونانیها ابراز می کردند وجود نداشت، چه یونانی‌ها در خانهٔ خود می جنگیدند و فتح و یا شکست، مسئله‌ای حیاتی برای آنها بشمار می‌رفت.[۱۷]
کشته شدن خشایارشا توسط اردوان
 
خشایارشا پس از ۲۰ سال سلطنت، توسط یک خواجه به نام میترا یا اسپنت میترا و رئیس گارد سلطنتی به نام اردوان که با یکدیگر همدست شده‌بودند، در خوابگاه خویش کشته شد. سپس اردوان پسر بزرگ خشایارشا داریوش را کشت. چون پسر دوم پادشاه، ویشتاسپ که والی باکتریه بود، نیز از پایتخت دور بود، اردوان چند ماه سمت نیابت سلطنت داشت. او بطور موقت، اردشیر، پسر سوم خشایارشا را بر تخت نشاند و خودش از طریق پسران خویش قصد داشت به هنگام فرصت وی را نیز از میان بردارد، اما اردشیر از این توطئه آگاهی یافت و در دفع او پیشدستی کرد. در طی یک زد و خورد داخلی که در چهار دیوار حرمخانه در گرفت، اردشیر، اردوان و پسرانش را کشت و خود را شاهنشاه خواند (اردشیر یکم) [۱۸]
خشایارشا و اخشورش 
سپاهیان ارتش خشایارشا از چپ به راست: درفشدار پارسی، سرباز ارمنی، سرباز کاپادوکیه‌ای.
 
 
 
 
در کتاب مقدس عهد عتیق، کتاب استر از استر بعنوان همسر یهودی اخشورش، پادشاه پارس نام برده شده‌است که بسیاری اخشورش را همان خشایارشا می‌دانند. ولی بسیاری از محققین داستان استر را یک داستان افسانه‌آمیز که از اساطیر آشوری تأثیر گرفته‌است، می‌دانند.[۱۹]
 
کتاب استر به ملکه شدن یک دختر یهودی و تلاش او برای جلوگیری از کشتار یهودیان به دستور هامان وزیر اخشورش اشاره دارد. با لغو شدن حکم اعدام یهودیان، هامان به دار آویخته شد، که هر ساله عید پوریم به یادآوری این رهایی برگزار می‌شود.[۲۰]
 
این داستان تنها در منابع یهودی بیان شده است و نشانی از آن در گفته مورخان یونانی و آثار به جا مانده از هخامنشیان نیست .
 
به درستی مشخص نیست که اخشورش دقیقا کدام یک از پادشاهان ایران است . سابقا آن را مربوط به اردشیر درازدست می‌دانستند اما نام اردشیر در قسمت‌های دیگر تورات به صورت «اَرتَه خشثتا» آمده‌است و اگر این حکایت راجع به اردشیر دراز دست بود همین نام را می‌نوشتند.[۲۱] همچنین ویژگی‌های شخصیتی اخشورش با توجه به تواریخ یونانی به خشایارشای هخامنشی نزدیک می‌باشد.[۲۲]
 
برخی از مورخان یونانی تأکید دارند که خشایارشا تنها یک ملکه به نام آمستریس داشته است که به سن پیری رسیده است و بر اساس این روایات تغییر ملکه در زمان خشایارشا رخ نداده است. [۲۳]
 
تأکید نویسنده کتاب استر بر صد و بیست و هفت ایالت شاهنشاهی ایران[۲۴] با واقعیت تاریخی بیست ساتراپی در تضاد است. بیشتر نام‌هایی که در این کتاب به کار رفته‌است، نام‌های سامی و عبری و نه نام‌های ایرانی است. این تضادها احتمالاً به دلیل ناآگاهی نویسنده از تاریخ ایران بوده‌است.
بی ربط بودن سیزده به در به خشایارشا و داستان استر 
 
مدتی است که بیان داستان های جعلی از داستان استر رواج پیدا کرده‌است. به نظر می رسد ناصر پورپیرار و به تازگی علی اکبر رائفی پور نقش مهمی در ترویج این داستان ها داشته‌اند .[۲۵] [۲۶] برخی با توجه به این داستان تحریفی، سیزده به در را ناشی از پوریم یهودیان می دانند، و معتقدند در سیزده فروردین ایرانیان قتل عام شدند.البته تمام این داستان های جعلی یکسان نیستند اما در اکثر آنها مواردی واژگون نسبت به گفته های کتاب استر بیان می‌شود.
 
به طور کلی در میان جشن های به جا مانده از دوره ی باستان جشن سیزده به در کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشن ها را ندارد.[۲۷]
 
در کتاب‌های تاریخی اشاره‌ی مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده‌است اما در منابع کهن اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین داریم.[۲۸] اما در هیچ کدام از آنها اشاره نشده است که سیزدهم فروردین (تیر روز از فروردین) با جشن پوریم ارتباط دارد. همانطور که اشاره شد، نمی توان وجود افرادی مانند استر، مردخای، هامان (شخصیت های داستان استر) را در تاریخ ایران و دوره هخامنشی اثبات کرد.
 
این در حالی است که تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند.[۲۹] برای مثال در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمه ی سعد - به معنی نیک و فرخنده - آمده است. [۳۰]
 
بنا بر گفته کتاب استر در عهد عتیق اتفاقات پوریم در سیزدهم و چهاردهم ماه اذار می افتد .[۳۱] باید توجه داشت که این ماه بیشتر نزدیک اسفند ماه است و ماه نیسان یهودیان نزدیک فروردین می باشد.
دربارهٔ خشایارشا 
 
مقبره خشایارشا. نقش رستم.
 
 
 
 
خشایارشا در تخت جمشید که بدستور پدرش داریوش ساخته شده بود قصرهای دیگری بنا کرد که بر عظمت و شکوه این اثر باستانی افزود. کتیبه ای نیز در ارمنستان از خود به جای گذاشت. همین طور کتیبه معروف به سنگ‌نبشته‌های گنج‌نامه بر روی کوه الوند در همدان، نیز در کنار کتیبه داریوش بزرگ از وی برجای مانده است.
 
کتیبه خشایارشا در کوه الوند در قسمت پائین کتیبه پدرش داریوش است و متن آن عبارت است از
خدای بزرگ است اهورامزدا، بزرگ‌ترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بی‌شمار. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |